Quantcast
Channel: فیدیبو
Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952

سه روایت از یهودا

$
0
0
جای زخمی کینه‌توزانه بر چهره‌اش دیده می‌شد، قوس خاکستری و تقریباً کاملی که از شقیقۀ یک‌طرف سرش تا گونۀ طرف‌ دیگر را شکافته بود. اسم واقعی‌اش مهم نیست؛ همه در تاکوآرمبو او را «مرد ‌‌انگلیسی در لاکلرادو» صدا می‌زدند. کاردوسو، صاحب آن ملک، نمی‌خواست ملکش را بفروشد. شنیدم که مرد‌‌ انگلیسی با سخنانی که هیچ‌کس حتی فکرش را نمی‌کرد، او را راضی کرد ــ از پنهان آن ‌جای زخم را برایش تعریف کرده بود. مرد ‌انگلیسی از مرز، از ریو‌گرانده دوسول [رودخانۀ بزرگ جنوب]، آمده بود. بعضی‌ها می‌گفتند او در برزیل قاچاقچی بوده است. کشتزارها را علف ‌هرز پوشانده و آب [چاه‌ها] تلخ و شور شده بود. مرد انگلیسی برای سروسامان‌دادن به اوضاع، دوش به دوش کارگرانش کار می‌کرد. می‌گویند او تا سر‌حد قساوت، سختگیر و خشن، اما فوق‌العاده درستکار و منصف بود. هم‌چنین می‌گفتند او باده‌گساری‌اش را دوست دارد؛ یک‌ یا دوبار در سال خودش را در اتاق خانۀ ییلاقی حبس می‌کرد و دو‌سه روز بعد بیرون می‌آمد، انگار که از میدان جنگ برگشته یا از یک دورۀ سرگیجه بیرون آمده باشد ــ رنگ‌پریده، متزلزل و لرزان، آشفته‌حال، و مثل همیشه با اقتدار.


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک

Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>