
چشم برهم نمیگذارم
خوش ندارم میان پلکها
درهم بشکنم دنیا را
مثل فندقی
که میشکند پُرصدا
میان دندانها
باید تا ابد خوابها را بدزدم و
بیدار نگهشان دارم؟
یا ناگزیرم به نگریستنشان هنگام غرق شدن
در سیاهی
با همدردی عمیقی
راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک