زخم شانهی مسیح
تندیس حضرت مریم که حضرت مسیح را در آغوش دارد در کادر دوربین دیده میشود. شعاعهای رنگین نور بر تندیس افتاده است. صدای آواز گروه کر کلیسا، بر تصویر فوق شنیده میشود. دوربین به آرامی عقب میرود و فضای...
View Articleقبل از سی سالگی
گم شدی؟ مثل من؟ مثل او؟ مثل ما؟ مردی شاید؟ من راستی میخواستم بپرسم مردن یعنی چه؟ گم شدن یا رفتن؟ گم شدن یعنی چه؟ مردن یا فراموش شدن؟ اصلا کسی پیدا هست؟ راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
View Articleنمايشنامه الكترا
نمایشنامه، بر اساس نمایشنامۀ «الکترا» نوشته شده است با نگاهی امروزی به مسایل؛ بر اثر نشت آب از طبقۀ بالا با شیوۀ خاصی نقبی به گذشته زده میشود؛ یعنی ماجرای الکترا، برادر و مادرش: «هر عصری تفکر خاص خود...
View Articleدر جستجوی قهرمانان - کتاب اول
روز نامنویسی تنها روزی بود که ارتش پادشاه از میان داوطلبان استانها برای برگزیدن لژیون سلطنتی افراد را دستچین میکردند. ثور در تمام طول زندگیاش هیچ رؤیای دیگری را دنبال نکرده بود. برای او زندگی فقط...
View Articleحضرت والا
حضرت والا دیدگاه نجیب محفوظ را در مورد زندگی آشکار میکند. داستان مردی که به قلبش خیانت و به عشق پشت کرد و به دنبال زنی از طبقه اجتماعی بالا رفت تا یکی از پلههای ترقی او شود که بتواند از آن بالا برود...
View Articleپاپانوئل و دستهای يخزده من
سراغ چمدانهاش میرود. آنها را به زحمت حرکت میدهد و به در اتاقی که بناست اتاق او باشد میرساند. میخواهد در اتاق را باز کند. قفل است. در اتاق سودابه هم قفل است. در همهجا جز توالت و حمام هم همینطور....
View Articleشنل ارغوانی : مجموعه داستان كوتاه
برف باریده بود، زیاد! درختان کمرشان خم شده بود و شاخ وبرگ بعضیهاشان شکسته بود. پدربزرگ با برف نشسته بر سرو رویش نگران حال درختان،«یاعلی» گویان به باغ دوید. پیرمرد با آن تن نحیف از درخت به آن درخت...
View Articleاعتراف : آیا می توانی با حقیقت کنار بیایی...؟
خیابان هراس... جاییکه هولناکترین کابوسها رنگ واقعیت میگیرند... ژولی و دوستانش نمیتوانند اَل را تحمل کنند. در حقیقت، آنها همگی آرزوی مرگ او را دارند. اما اصلاً منظورشان این نیست که کسی واقعاً او...
View Articleروح ریحانی
صدای کوبشها خاموش شده است. فقط زمزمهی باد در زمینهی تصویر شنیده میشود. کودکی نفسزنان و هیجانزده، از ستونِ برج به بالا میخزد. همهی نگاهها به سوی اوست. حالا کودک به نوک برج رسیده است. یکی از...
View Articleسفر شگفت انگیز گریگور(تاریخ اعماق زمین۱)
گریگور تکهای یخ از فریزر برداشت، آن را روی صورتش کشید و زل زد به حیاط؛ سگ ولگردی دوروبر سطل زبالهای که تا کله پرُ بود، بو میکشید. سگ پنجههایش را روی لبۀ سطل گذاشته و کجش کرده بود و زبالهها را...
View Articleفنگشویی اداری (راهنمای عملی برای موفقیت در مدیریت، تجارت و کسب و کار)
وقتی که سرتان شلوغ است و با انبوهی از کارها دست و پنجه نرم میکنید، در مسیری که شما در طول روز حرکت میکنید، مجموعهای از عوامل، همچون فشار، استرس، احساس خستگی و عدم توانایی میتواند بر شما غلبه کند....
View Articleدر ستایش تاریکی
اشیاء و وقایعی که فضا را اشغال میکنند اما وقتی کسی میمیرد به پایان میرسند، ممکن است ما را تعجبزده کند، و بااینحال با مرگ هر مرد یا زنی، یک چیز یا بینهایت چیزها میمیرد، مگر آنکه خود جهان،...
View Articleگلها چقدر قشنگند
روز شده وقت کاره خورشید خانم نور میپاشه دوباره شب شده ماه میتابه کی بیداره،کی خوابه؟ راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
View Articleده گام ساده بسوی خوشبختی : ده گام بسوی یک زندگی استثنایی
بهترین روش برای مواجهه با روند تغییر عبارت است از برداشتن گامهای ساده یکی پس از دیگری و عمل کردن با ملاحظه، توجه و صبر. خوشحالی، شادی، قدرت و هیجان زندگی میتوانند از همین امروز شروع شوند. اینها...
View Articleیکصد قاعدهی زندگی : اصول زندگی بهتر، شادتر و موفقتر
راز موفقیت چیست؟ پاسخ این سؤال چیزی نیست جز یک انتخاب ساده. ما هر روز کارهایی را که در زندگی انجام میدهیم انتخاب میکنیم؛ بعضی از این کارها ما را بدبخت و برخی از آنها ما را خوشبختتر میسازند. با...
View Articleافسانهها روی صحنه
کتاب حاضر مجموعهای از نمایشنامههایی است که بر اساس افسانههای قدیمی ملل مختلف نوشتهام و برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کردهام. اکثر این افسانهها را پیش از این در مجلههایی مثل «کریکت» یا «مجله...
View Articleرازهای کسب ثروت
راز دستیابی به موفقیت فردی این است که با خود واقعیتان رو راست باشید و به بیشترخواهی ادامه دهید. برای نیل به موفقیت فردی، صرفاً شاد بودن کافی نیست؛ بلکه لازم است در طلب آرزوها و خواستههای خود بیشتر...
View Articleچرا به مدرسه می روم؟
امروز اولین روزی بود که فیلو به مدرسه رفت. او از خانم معلّم پرسید: خانم معلّم با تعجّب جواب داد: «این دیگر چه سؤالی است؟ الان وقت ندارم جوابت را بدهم. فعلاً باید با بقیهی بچههای کلاس آشنا شوم، حالا...
View Articleخنده در پارلمان : مجموعه داستان
خب گاهی پیش میآید که تنهایی را نمیشود تحمل کرد. این همان لحظاتی است که باید به جایی یا چیزی پناه برد و من خوردن آبجو و رفتن به کافه نویسندگان را ترجیح میدهم. دلم نمیخواهد مثل پیرمردهای مستهلک...
View Articleخلیج زیر پایش بود: مجموعه داستان کوتاه
مرد لیوانی را برداشت. در یخچال را باز کرد. آب پرتقالی را از آن بیرون آورد و توی لیوان ریخت. به اتاق برگشت. صندلی را از پشت میز بیرون کشید و روبهروی پنجره نشست. از آنجا میتوانست قسمتی از باغ و...
View Article