
چارلز بوکوفسکی(۱۹۲۰-۱۹۹۴)، داستان نویس و شاعرامریکایی، در ایران چند سالیست به مدد انتشار مجموعه داستان ها و شعرهای مختلف شناخته شده . بوکوفسکی بیش از سی جلد اثر اتوبیوگرافیک دارد، پاره ای شعر و پاره ای داستان و شش زمان و پنجاه کتاب دارد. او نویسندهای آنارشیست به نظر میرسد که بی شباهت به "ریچارد براتیگان"، "جک کروآک" و "آلن گینزبرگ" نیست که به "نسل بیت" خوانده میشوند. اما از آنها نیست. تنهاست و به کابوی پیری میماند که بر اسب خود سوار، در دنیای شبانهی لوس آنجلس دهههای هفتاد و هشتاد مستانه میتازد و تجربه بر تجربه میافزاید و از واگویی آن همه واهمه ندارد. خود را همپا و پیالهی "همینگوی" میداند و گاهی از او نیز بالاتر. همه چیز را نفی میکند و بسیار گزافه گوست. داستانش مجموعهی اتفاقات و ریزهکاری های کوچک است، در آنها از آرمانهای بینهایت روشنفکرانه، خبری نیست. زندگی برای او ساختهی همین چیزهای دم دستی و کوچک و روزمرهست. در اروپا بیش از امریکا خواننده دارد شاید چون با زبانی ساده، رویای امریکایی را به باد استهزا میگیرد و این همه در حالیست که خود امریکاییای تمامست. از پیچیدگی و مغلقگویی پرهیز دارد و با زبان، هرچه سادهتر کنار میآید در داستان و شعرش و خود را در پی زندگی میداند و نه سیاست و نه روشنفکری. (یادداشت، طاهر جامبرسنگ، با تلخیص)
کتاب ((برای من غمگین نشوید)) شامل آخرین شعرهای او می شود و تم مرگ وجه اشتراک شعرهای این مجموعه است. او در یکی از شعرهای این مجموعه در باره مرگ چنین میگوید:
در انتظار مرگ هستم
مثل گربهای
که روی تخت میپرد
برای همسرم عمیقا متاسفم
جنازهی رنگ پریدهی خشکم را میبیند
یکبار تکانش را میدهد
بعد
شاید
یکبار دیگر
((هانک))
راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک