Quantcast
Channel: فیدیبو
Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952

نقاب ديميتريوس

$
0
0
در ساعات اولیه صبحی در ماه اوت، ارتش ناسیونالیست ترکیه تحت فرمان مصطفی کمال پاشا به قلب ارتش یونان در دوملو پاشا در دشتی در سیصد کیلومتری غرب اسمیرنه حمله‌ور شد. صبح روز بعد، ارتش یونان از هم پاشیده بود و بی‌نظم و دستپاچه به سمت اسمیرنه و دریا عقب‌نشینی می‌کرد. روزهای بعد، این عقب‌نشینی به فاجعه تبدیل شد. ارتش یونان که می‌دید ناتوان از نابود کردن ارتش ترکیه است، توحّش جنون‌آمیزش را به غیرنظامیان معطوف کرد و در راه فرار، هرجا تُرکی می‌دید، خانمانش را بر باد می‌داد. از علاشهر تا اسمیرنه سوزاندند و سلاخی کردند. یک روستا هم سالم نماند. تُرک‌هایی که ارتش یونان را دنبال می‌کردند، در ویرانه‌های خاکسترشده اجساد روستاییان را بیرون می کشیدند. آن تعداد از دهاتیهای آناتولیاییِ زنده‌مانده که از خشم دیوانه شده بودند، ارتش ترکیه را کمک کردند تا از یونانی‌های غافلگیرشده انتقام بگیرند. آن وقت به اجساد زنان و کودکان تُرک، کوهی از اجساد مُثله‌مُثله یونانی‌هایی اضافه شد که از جمع عقب مانده بودند. به هر حال، قسمت اعظم ارتش یونان از طریق دریا فرار کرد. عطش تُرک‌ها به خون کافران هنوز فروکش نکرده بود و برای همین به دریا زدند. نهم سپتامبر، اسمیرنه را اشغال کردند. دو هفته‌ای، فراریهایی که از دست تُرک‌ها گریخته بودند، به این شهر سرازیر شده بودند تا جمعیت بزرگ یونانی و ارمنی را بزرگتر سازند. پیش خود فکر کرده بودند بزودی ارتش یونان بازمی‌گردد و از اسمیرنه دفاع می‌کند. چه خیال خامی! ارتش یونان پشت سرش را هم نگاه نکرد تا ببیند آنها در چه تله‌ای گیر افتاده‌اند. نسل‌کشی شروع شد.


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک

Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952