Quantcast
Channel: فیدیبو
Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952

در فاصله‌های سوختن یک سیگار

$
0
0
این سبک لذت بردن از سیگار را از ترانه یاد گرفتم. وقتی که برای اولین بار به خانه­اش رفتم، احساس کردم که باید سیگاریِ قهاری باشد. چون روی میزِ هال و همچنین در کف بالکن، تعداد زیادی ته سیگار وجود داشت. اما بعدها فهمیدم که او از سیگار، متنفر است و تنها از حالت آرام و عجیب سوختن و تمام شدنش، همراه با پراکنده شدن حجم بسیار متراکم اولیه دود، در عرض چند ثانیه، در فضای اطراف و محو شدنش در فاصله­ای بسیار کم در هوا، به نوعی لذت می­برد. لذتی همراه با یک چاشنی رازآمیزِ رنج. خیلی وقت­ها که سیگار را روشن می­کرد، چند پک می­زد و بعد آن را روی میز یا روی دیوار بالکن یا کنار تختش می­گذاشت و با حالتی عجیب و مرموز، به آن نگاه می­کرد. حالتی که آن­چنان عمیق می­نمود، که ظاهر احمقانه­ی­ این کار را پنهان می­کرد. وقتی که برای اولین بار از او پرسیدم که چرا این کار را می­کند، پس از کمی مکث، به آرامی، همراه با یک لبخند، سرش را بالا آورد و به چشم­هایم خیره شد. آهی کشید و با حالتی که انگار حال نداشته باشد که چیزی را توضیح بدهد، سرش را پایین انداخت و دوباره نفس عمیقی کشید. بعد از چند ثانیه، انگار متوجه شد که من هنوز منتظر جواب هستم. سرش را بالا آورد و با لبخند، نیم نگاهی به من انداخت و سپس دوباره به سیگارخیره شد و گفت: «هیچی. فقط یاد خودم می­افتم. یاد اینکه دارم مثل این سیگار تمام می­شوم. یاد دنیا. یاد دوستان و آشناهای قدیمی که دیگه نیستند. یاد ناپایداری کل زندگی...»


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک

Viewing all articles
Browse latest Browse all 11952

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>