
باران همچنان به جان درختان برهنه افتاده و تازیانهشان میزند. باد نیز همدست باران شده و تا آنجا که در توان دارد میتازد. خیابان را مه گرفته، چترهایی به سرعت به این سو و آن سو میدوند. چترش را به سختی باز میکند و راه میافتد. باد، چتر را پس میزند و به عقب میراند. یک آن احساس میکند که چترش با باد بلند میشود و به هوا میرود. اگر باد شدیدتر میوزید، شاید تمام آدمهای کوچه با چترهایشان بلند میشدند و پرواز میکردند. یاد نقاشی سورآلیستی رنه ماگریت میافتد: قطرات باران به شکل انسانهایی سیاهپوش در آمدهاند که بر زمین میبارند.
راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک