
و با آرامش بیشتری زمزمه میکند: نه من، نه تو و نه هیچ آدمیزاد دیگری، در بهترین نقطه ننشستهایم. هر کس چنین ادعایی کند، شک نکن که خودخواه یا نادان است. اما پس چه کسی به زاویهی دید بهتری دست پیدا میکند تا بتواند تحلیلهای بهتری دربارهی ذات جهان ارائه دهد؟ تفکر رایج زمانهی ما، رو به دیوار نشسته، پشت به حقیقت کرده، گوشهایش را بسته و خیال میکند که همهی حقیقت همین است که او میبیند! اما سرِ همهی حقیقتها این است که تو بفهمی این جهان عظیم را چه کسی و چرا خلق کرده، اینکه تو بفهمی خودت از کجا آمدهای، چرا هستی و به کجا خواهی رفت...
در سکوت اندکی به هم خیره میشویم تا او دوباره میگوید: جواب این پنج سؤال را با تمسخر و تحقیر یا بیاعتنایی نمیشود داد. با فرو کردن سر زیر برف هم نمیشود! که پنج جواب محکم، لازم است تا بشود از زیر بار سنگینِ این پنج پرسش واقعی رها شد و نجات یافت و به رضایت واقعی رسید...
راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک